اربابی از تبار سیاهی، قدرت، دروغ، حیله،نفرین و خشونت دختر ارباب دختری از جنس سکوت،آرامش،پاک،ساده و عاشق خدمتکار ارباب پسری از جنس سنگ،پر از نفرت، پر از انتقام اما مهربون حالا این دختر قصه عاشق پسر قصه مون میشه و زمانی که ارباب مچشون رو میگیره حالا چی در انتظار این دو نفر است.....

ژانر : عاشقانه، اربابی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۳ ساعت و ۲۹ دقیقه

مطالعه آنلاین ارباب زاده مغرور من
نویسنده : الهه اتش

ژانر : #عاشقانه #اربابی

خلاصه :

اربابی از تبار سیاهی، قدرت، دروغ، حیله،نفرین و خشونت

دختر ارباب دختری از جنس سکوت،آرامش،پاک،ساده و عاشق

خدمتکار ارباب پسری از جنس سنگ،پر از نفرت، پر از انتقام اما مهربون

حالا این دختر قصه عاشق پسر قصه مون میشه و زمانی که ارباب مچشون رو میگیره حالا چی در انتظار این دو نفر است.....

این رمان ممکن است فصل دوم هم داشته باشد که زمان انتشار آن مشخص نیست

مقدمه:

من پسری از جنس آتــشــم، پسری که

میسوزاند و خاکـــستر میکند، پسری

که رحم ندارد و در قلــبــش چیزی جز

سنگ نیست; هرگز درمقابل من

دوام نخواهی اورد...

و من دختری از جنس آبــم، دختری

که قلـــبـت را در دسـت دارد و با یک قطــره

آتشت را خاموش میکندو حتی اگر اراده کند تورا عاشق می کند.

تو در مقابل من هیچ توانی نخواهی داشت..

عـشــق تنها برای انسان ها نیست

تمام موجــــــودات هستی قلــــب دارن

و می توانند عاشق شوند

اما سوال اینجاســـت ڪہ

عشق آن ها چگونه خواهد بود؟؟؟

-------------------------------------------------

_: یسنا یسنا بیا ،دوباره رحیم افتاده به جون یکی تو رو خدا بیا

_:باز چی شده ؟من حوصله کل کل کردن با اون دیو دو سرو ندارم

_:الان وقت این حرفا نیست با ساقه انار افتاده به جون مش عباس

_:مش عباس؟؟ به اون پیر مرد چکار داره اخه

_:سر جریان پسرش دیگه،گفته پسرم رفته شهر رو من ازش خبر ندارم

اما خودش قایمش کرده بود

همراه ملیحه خدمتکار خونمون راه افتادم رحیم سر کارگر عمارت پدرم

بودو البته مورد اعتمادترین و دست راست پدرم،پدرم پسر نداشت ما

سه تا دختر بودیم دوتا خواهرم

یاسمنو یاس گل ازدواج کرده بودنو تو ده بالا زندگی میکردن،هر دوشون بچه داشتن

_:چی شده رحیم؟

ازش میترسیدم عین چی اما اعتماد به نفسمو حفظ میکردم اون موقع ها

17 سالم بودو رحیم یک جوون 28-29 ساله بود قد بلندو چارشونه بودباچشمای مشکیو نافذ که ادم از سرماش یخ میزد

_:خانم برو بالا

_:نزنش،چرا میزنیش ؟!این پیر مرد مگه چقد جون داره؟

_:اون دروغ گفته و سزاش مرگه!

_:یعنی چی قتل که نکرده کارشم طبیعی بوده تو از احساسو عاطفه

سر رشته نداری وگرنه همه میدونن که هر پدری بود همین کارو میکرد

_:پسرش دزدی کرده اون از املاک ارباب

دوباره شلاق مهتریشو برد بالا که من جلوش واستادم از مصمم بودن

چشماش ترسیدم،اما برای پا پس کشیدن دیر بود،رحیم بر خلاف

اسمش اصلا رحم نداشت بهش حق میدادم اون

حاصل *گ*ن*ا*ه دو نفر بود،همه بهش میگفتن نجسه و حتی زنا

حاضر نمیشدن بهش شیر بدن اخرشم یه پیرمرد اونو برد تو خونه خودش

و تا 5 سالگیش اونجا بودپیرمرد

که مرد رحیمم شد جز مال و اموال پدرم،خیلی خشن بودو پدرم پشت

این موجود قایم شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:مهتریشو اورد بالا اما نزد داشت لبخند رو ل*ب*ا*م میومد که دستشو برد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالا با تموم قدرتش زد زیر گوشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تعجب نداشت پدرم بهش اختیار تام داده بودیک لحظه برق از چشمم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرید اما گریه نکردم با اینکه یک طرف صورتم درد میکردو به سوزش افتاده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بود اما ذل زدم به چشماشوبهش گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: ازت متنفرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از وقتی یادم میاد اون همینطور بوداما من ازش نمیترسیدم شمار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کتکایی که ازش خوردم از دستم در رفته پدرم ازش حمایت میکردچشم و گوش پدرم بودو پدرم از همه کس بیشتر به اون اعتماد داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اینکه دختر ارباب بودمو حق دخالت تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچ کاری رو نداشتم از همون بچگی حس بدی داشتم،مادرم جز به پوشیدن لباسو زندگی طبق اداب فرنگ به چیز دیگه فکر نمیکرد،دختراصیل تهرانی بودو به مردم روستامون مثل موجود کثیف نگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میکردخواهرامم همینطوراما من جنسم از همون اول با همه فرق داشت حتی صمیمی ترین دوستم ساره یک دختر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روستایی بود،برادرش معلم پیانو من بود ،اسمش فرهاد بود و با اون دستای زمختش قشنگترین اهنگا رو میزد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خانم ...خانم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:بله پدرکارم داشتید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:تو به چه حقی از یک رعیت دفاع کردی میخوای ابروی منو ببری؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو انداختم پایین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:دارم با تو حرف میزنم تو چرا مثل مادرت نیستی؟این همه امکانات داری برو لذت ببر سرتو گرم کن خواهراتو ببین همشون رفتن سر خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زندگیشون تو هم ازدواج کنی حوصله ات سر نمیره مجبور نیستی تو کارایی که به تو ربطی نداره دخالت کنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من حرفای پدرمو نمیفهمیدم تموم تمرکزم رو این بود که گریه نکنم نبایدضعف نشون میدادم حتی در برابر پدرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:دیگه تکرار نمیشه پدر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اگه یک بار دیگه از این قبیل کارا بکنی به عموت میگم بیاد و عروسشوتحویل بگیره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچی نگفتم پدرم بعد از اینکه دلمو حسابی چلوند رفت بیرون کامران پسر عموم بودو البته نامزد من ازش بدم میومد رفتارش مثل دخترابودهمون طور ظریف همونطورحساس.از طرز نگاه کردنش چندشم میشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تنها استفاده ای که کامران از موقعیتش میکنه زن بازیو قماره همین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:یسناخانم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:باز چی شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_الهی فدات بشم خانم الهی بمیرم برات الهی دستش بشکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:بس کن بگو چی شده ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:ساره اومده میگه میخواد بره رودخونه منم بهش گفتم اقا قدغن کرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:چرا بهش گفتی ؟تو که انقد گلی انقد مهربونی دلت میاد من گوشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خونه بشینمو افسرده شم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اخه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:کسی نمیفهمه.نگران نباش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:زود برگردینا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:باشه قبول کردی دیگه نگو نه ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خانم برام الوچه جنگلی هم میارین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اره حالا میذاری برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همیشه خدا کارم همین بود از پشت عمارت قایمکی میرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیرون پشت عمارت یک چیزی مثل دره بود که حتی مردا هم جرئت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نداشتن از اونجا رد بشن!واقعا ترسناک بودپدرم برای امنیت عمارت این کارو کرده بوداما من راه بلد اینجا بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:سلام چه قد دیر کردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چطوری ساره خانم خودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دو ساعته اینجام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:باشه بابا ببخشیدبا یک ببخشید کارت راه میفته یا حتما باید ب*و*س*ت کنم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ایش بی حیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندم گرفته بودساره رو خیلی دوست داشتمخیلی ناز بود اما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک دستش فلج مادرزاد بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بخاطر همین تا حالا ازدواج نکرده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همیشه خدا معصوم بودتنها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رازدار زندگی من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مثل برق گرفته ها یک دفعه اومد جلوم واستاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:صورتت چی شده ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:هیچی بابا بی خیال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:بازاین رحیم گور بهگور شده زدتت از ارباب بعیده اینفد بی غیرتی ارباب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ده بالارو ندیدی نمیتونن به خانوادش بگن بالا چشمت ابرو هست یانیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:تقصیر خودمم بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:الهی دستت بشکنه رحیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدم عین مادر بزرگا داشت رحیمو نفرین میکردتا دید دارم میخندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زد زیر گریه به خلقیاتش عادت داشتم همیشه خدا زر زرو بودمنم تامیتونستم اذیتش میکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا از اون حالو هوا دورش کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی رسیدیم تو جنگل چشمم به الوچه ها افتاد الوچه ها ریز بودنو توسرخ داشتم الوچه میچیدم که ساره جیغ کشیدبرگشتم ببینم چه خبره که چشمم به یک جوون افتاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میشناختمش پسر ارباب ده بالا بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:تو اینجا چکار میکنی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:من سایه توام!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خوشگله یا الان به من پا میدیو بهمون خوش میگذره یا من خودم ازت پا میگیرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:هه حرف زدنشو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خفه شو الاغ جون چه لعبتی هم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستی ولی خدایی خوب شد توزن من نشدی پدرت نتونست تو رو جمع کنه به خاطر یک شب باید بدبخت میشدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خفه شو ک*ث*ا*ف*ت واقعا وقیحی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه نگاه تحقیر امیزی به ساره کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:تو هنوزم با این دختر افلیجه میگردی خلایق هر چه لایق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:به تو ربطی نداره عوضی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهم حمله کردمنو چسبوند به درخت هم من هم ساره با تموم قوا جیغ میکشیدیم یک دفعه دیدم ساره مث جت فرار کردبهزاد چندتا سیلی به صورتم زد تا بتونه منو رام خودش کنه از ترسو بی پناهی فقط جیغ میکشیدم اخرش موهاموکشید منو پرت کرد رو زمین دوتا لگد به شکمم زد که اگه تو حالت عادی بود حتما بیهوش میشدم اما از ترس مغزم فرمان بی هوشی صادر نمیکرد منتظر لگد بعدیش بودم که خودش پرت شد رو زمین یکی داشت تا حد مرگ میزدش از درد نمیتونستم چشمامو باز نگه دارم اما هنوز هوشیاربودم صدای جیغ جیغوی ساره که اسممو صدا میکردو میشنیدم یک لحظه فکر کردم نکنه اونی که بهزادو میزد ساره بوده باشه اما خیلی زود از تصورش که ساره با دست فلجش داشت بهزادو میزد خندم گرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه و اوه بهزاد پیچیده بودصدای ساره هم قطع شداحساس کردم یک نفرب*غ*لم گرفت .ارام شدم نتونستم چشمامو باز کنمو ناجیمو ببینم همون موقع از حال رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دو روز تموم بی هوش بودم وقتی بهوش اومدم مامانم بالاسرم بود وداشت چرت میزددلم براش سوخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:مامان..مامان پاشو برو جات بخواب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:یسنامادر قربونت برم بیدار شدی مامان قربونت بشه من فدای چشمات بشم خدا این رحیم کثافتو لعنت کنه ایشالا به زمین گرم بخوره ببین چکارت کرد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:مامان گریه نکن اخه به رحیم چه مربوطه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:دیگه نمیخواد کار رحیم ذلیل شده رو ماست مالی کنی بابات امروزتنبیهش کرد حسابی دلم خنک شدانقد زدش که نمیتونست از جاش بلند شد اخرش عباسو رضا کمکش کردن بره تو اتاقش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رحیمو فداکاری؟؟ از رحیم بعید بود همچین کاری دلم براش سوخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونکه مقصر نبود حتما میدونست اگه پدرم جریان اصلیو میفهمید زنده ام نمیذاشت من حق بدون اجازه خارج شدن از عمارتو نداشتم در کمال بی رحمی به این فکر کردم که شاید انگیزه خاصی از این کار داشته باشه مامانم خیلی زوداتشفشان احساساتش فروکش کرد وخوابیدتازه خرو پفم میکردخیلی باحال بودا،با این همه دک و پوز وفیسو افاده شبها مثل یک عاقله مرد خرو پف میکردهر کاری میکردم به کار رحیم فکر نکنموفکرمو یک جای دیگه ای متمرکز کنم ونشد که نشد پس تو دنیای وحشی رحیم جایی برای مهربونی هم وجود داشت!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدای سر و صدای بیرون از خواب بیدار شدم ملیحه تا دید چشمام بازه بهم حمله بردم کلی تف مالیم کرد.بهش لبخند زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:چطوری گلابتون نمیگی ملیحه یک روز سر و صداتو نشنوه میمیره اونوقت2 روز خواب وبدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:بهتر شد ملیحه جونم یک چند روز تو راحت بودی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:تو سالم باشی من راحتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره شروع کرد به گریه کردن من هیچوقت به خاطر این مسائل گریه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیکنم ادم باید مرد باشه والاانقدر ب*و*س*ش کردم تا چندشش شدودست از گریه کردن برداشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اه ملیحه این سر و صدای بیرون واسه چیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:فک کنم رحیم نیومده اینا دارن سواستفاده میکنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:رحیم چرا نیومده ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا میدونستما ولی خوب ملیحه هیچیو از قلم نمیندازه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خانم جان من اومدم تو اتاق دیدم شما حالتو خیلی بده تموم سر وصورتتو کبود بود و بیهوش بودین رفتم اربابو صدا کردم .ارباب تا شما رودید به اقا رضا گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کی اینکارو کرده چرا دخترم از حال رفته که رحیم اومدو گفت من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کردم.میگفت دوست نداره کسی جلوشو وایسه اقا هم با شلاق افتادبه جونش تموم مدت یک اخم نگفت اماتموم دهنو لبو سرو صورتش خونی بودمخصوصا رو گونه اش که انگارخون میجوشید!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم برا رحیم به درد اومدبا اینکه من ازش خیلی خیلی کتک خورده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما همش به خاطر این بود که تو کارش دخالت کرده بودم حقم بود.اما اون حقش نبود به خاطر شیطنت من اینجور مجازات شه هنوزم ازش بدم میاد اما ته دلم یک جوریه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از دو روز رحیم همون رحیم قبلی شدهمون نگاه خشنو مرموز وسرداحساسش یخ زده بود.اصلا به روش نیاورد برای من همچین کاری کرده منم به روی خودم نیاوردم این کتک خوردنش انتقام تموم سیلی هایی که ازش خورده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پدرم بعد از بی هوشی من کلی نرم شده بودانگار چشمش ترسیده بودو گذاشت من تو مدرسه ای که تو روستامون بود برم رشته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طبیعی عاشق این رشته بودم اونروز با تموم وجودم خوشحال شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:ملیحه..ملیحه ..کجایی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اوف باز معلوم نیست این کجا فالگوش واستاده که نمیتونه جواب منو بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:ملیحه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:بله..بله..چی شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اون شنلی که خانم جانم برام بافته بود کجاست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:الان پیداش میکنم خانم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:کجا بودی چرا جواب نمیدادی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:داشتیم با طلا صحبت میکردیم میگن یک شکاف عمیق رو صورت رحیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

افتاده که برای اون شلاقاییه که خورده!خانم میگن قیافه اش کریه بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کریه ترم شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:بس کن تو چرا این حرفو میزنی ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درسته باهاش بد بودم اما دوست نداشتم در موردش اینطوری حرف بزنن قلبم به درد میومد وقتی همه اونو با اسم رحیم حرو.... میشناختن زخم روی گوشه اشه یه زخم بد شکل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

**

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حدودا دو ماهی از مدرسه رفتن من میگذره تموم وجودم شده درس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درسو درس به قول بهزاد اگه همینطوری ادامه بدم حتما دانشگاه تهران

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قبول میشم دوست دارم معلم بشم خیلی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از معلمی خوشم میادمخصوصا از خانم محمدی انقد شیک بود که نگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:ساره زود باش دیگه دیر شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اومد م

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یسنا خانم داری به من زور میگیا اخه من بیام باهات تو کلاس بشینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درس بلد نیستم خط کش میخورم من نمیخوام درس بخونم من میخوام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شوهر کنم بچه دار بشم بچه هام...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اوه بسه..بسه تو باید درس بخونی تو دوست منیو باید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خدا من به کی بگم دردمواینم مثل باباش همش بلده زور بگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیدونم چرا یک دفعه از کوره در رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خلایق هر چه لایق.اصلا هر غلطی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرچی فکر کردم هیچی سخنرانی به ذهنم نیومد براش بکنم فقط

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قدمامو تند تر کردمو رفتم مدرسه ساره اونروز نیومدنمیدونم این دخترچرا انقد خنگه!اخه مگه بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ادم درس بخونه یک زن روشنفکر بشه نمیدونم والا.اونروز انقد حواسم پرت بود که اصلا نفهمیدم درس اون روز چی بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو راه برگشتن به عمارت داشتم با خودم شعر فروغی با خودمم زمزمه میکردم که دیدم یک غول تشن جلوم سبز شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواستم راهمو ادامه بدمو به روی خودم نیارم هر طرف که میرفتم اوناجلوم سبز میشدن نمیدونستم چکار کنم مثلا خیر سرم میخواستم ازمیانبر بیام نمیتونستم جیغ بکشم انگارر یکی به گلوم چنگ انداخته بودو راه صدامو بسه بود!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونا هم هیچی نمیگفتن فقط با یک لبخند مسخره رو لبشون به دست و پازدن من برای فرار نگاه میکردند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:داود بزنم بی ریختش کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:نه حیف این خوشگله نیست میخوای بی ریختش کنی بذار میخوام مادربچه هام بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من مثل گنجشگ زیر بارون مونده نفسام به شمارش افتاده بوداینجاهم تاریک بود هم خلوت خدانذر امامزاده عبداله میکنم کمکم کن خدایا یک کاری کن بکشنم خدایا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نذار ابروم بره.نذار ابروی پدرم بره.نذارخدایا به مامانم رحم کن..به بی بی رحم کن..یا امام ..اون لحظه انگار خدا هم صدامو نشنید.داود اومد سمتمهیکلش خیلی گنده البته زشت بود.نمیدونم چرا تو این موقعیت دارم به هیکلش فکرمیکنم یک سبیل پرپشت هم داشت قیافش مثل قاتلا بود.وقتی اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نزدیکم مثلا میخواست ادای فیلمارو در بیاره لبشو نزدیک گوشم اورد و خیلی اروم گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:وای چه قشنگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دهنش وای بوی دهنش اصلا تو عمرم بو به این بدی حس نکرده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:با من چکار داری مگه خودت خواهر مادر نداری دوست داری یکی باناموست اینکارو بکنه ک*ث*ا*ف*ت* پس فطرت.ناموس ارباب ناموس تو هم هست اشغال.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچی نگفت فقط با لبخند نگام میکرد انگار از حرص خوردنای من لذت میبرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:کم پدر من برای امثال شما پاپتی ها زحمت کشید؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داود حرفی نزد در عوضش اون یکیه از پاپتی گفتن من عصبانی شداومدو بهم حمله کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:کثافت خواهر داود هم سن الان تو بود مرد نامزد من مرد چرا به خاطر پدر تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:به پدر من چه ربطی داره ؟نکنه بابام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوز حرفم تموم نشد که با قدرت زد تو دهنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابای کثافتت مست بود سمیه داشت از خونه خواهرش برمیگشت بابات ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خفه شو ابراهیم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:حالا نوبت توا بابات باید ببینه باید ببینه با دخترش همون کاریومیکنیم که اون با سمیه من کرد.با سمیه پاک من ،اشغال .اون به یک دختر همسن دختر خودشم رحم نکرد.تو باید بی ابرو شی.باید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد طرفم جیغ کشیدم داود فقط داشت نگام میکرد اما ابراهیم باوحشی گری یقه پیراهنمو پاره کردمیخواست منو ب*ب*و*س*ه اما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من نمیذاشتم تقلا میکردم اونم مثلامیخواست خسته ام کنه از دیدن تقلاهای من لذت میبرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:باید تقاص بدی باید تقاص سمیه منو بدی ارباب باید بدونه ک*ث*ا*ف*ت* بازیاش کار دستش داده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من فقط جیغ میزدم و خدارو صدا میکردم.تموم مدت تو دلم یه چیزمیخواستم اونم مرگو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:هی الاغ داری چکار میکنی.هان!؟داری چه گ..ه..ی میخوری..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رحیم بود خودش بود.چقدر صداش به نظرم با جذبه و خوش اهنگ اومد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.خدایا مرسی حرفمو گوش کردی خدایا دمت گرم واقعا خوب به دادم رسیدی مرسی خدایا خدایا خیلی بامرامی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برام مهم نیست ببینه دختر مغرور ارباب که جلو همه زورگوییاش وامیستاد الان تو مشت دوتا ک*ث*ا*ف*ت*ه مثل بره واستاده اصلا از اون زبونش خبری نیست برام مهم نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببینه دختر ارباب از خونواده اصیل با اون همه دبدبه و کبکبه خودشوخیس کرده از ترس لباسای پاره امم مهم نیست!فقط مهم اینه که نجات پیدا کردم مهم اینه که خدا صدامو شنید،که دادرسی منو به بعدا موکول نکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونا رو تا حد مرگ کتک زد اونقدر که وقتی ولشون کرد نتونستند تا چند دقیقه از جاشون تکون بخورن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من خودمو جمع کرده بودم کنار دیوار و فقط گریه میکردم،استرسو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیسی لباسم باعث شده بود احساس سرما کنم تمم تنم میلرزید بااینکه دعوا تموم شده بود اما بازم به طرفم نیومد یک گوشه واستاده بودو داشت سیگار میکشید.گریه بی صدام تبدیل به هق هق شده بودسرمو گذاشتم رو پامو یک ریز گریه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میکردم نیاز به دلداری داشتم درسته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازم متنفره اما من حالا نیاز به دلسوزی دارم اما اون از سنگه میدونستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کم حرفه ولی دوست داشتم احساسشو تو این لحظه بگه چقدخودخواه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:بسه اب غوره پاشو بریم عمارت چشم ارباب روشن با این دخترش با کدومشون اشنا بودی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:به خدا من نمیشناختموشون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد طرفم دو تا بازوهامو گرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:احمق به فکر پدرت نبودی..با این یه لاقبا ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:تو حق نداری راجع به من اینطوری فکر کنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اینکه حالم خوب نبودهم تنم میلرزید هم احساس ضعف داشتم باگریه ای که سعی میکردم قورتش بدمو به فریاد تبدیلش کنم با اینکه نیازبه دلجویی داشتم نه بازجویی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما ادامه دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:من بد کاره ام؟تو چطور میتونی اینو بگی اینا اومدن انتقام اربابو ازدخترش بگیرن.اومدن با بی ابرو کردن من ابروی رفته دخترشونوبرگردونن اینا میخواستن منوخار کنن که کردن.که بدون اینکه دست به جسمم بزنن منو بی ابروکردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه نتونستم.لرزش تنم بیشتر شده بودانگار حس از پاهام رفته بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پاشو بریم عمارت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ضعف داشتم اما به روی خودم نیاوردمو بلند شدم تازه نگام به وضعیت لباسم افتاد بالاتنه لباسم پاره بود دستمو حایل بدنم کردم.هنوزچند قدم راه نرفته بودم که احساس کردم تو چرخو فلک نشستم همه چی دورم می چرخید،رحیمم همون لحظه برگشت تا وضعیتمو دید با یک قدم بلندخودشو بهم رسوندو منو کشید تو ب*غ*لش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو تموم زندگیم فکر نمیکردم یک روزی رحیم یکیو ب*غ*ل کنه.اون از زنا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مخصوصا من متنفر بود اما حالا داشت خواسته یا نا خواسته منو محکم گرفته بود.اروم شدم.ازاینکه الان یک مرد کنارمه.یک مرد خشن مثل شیر پشتمه تواین لحظه فقط اینو میخواستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدون اینکه ازم اجازه بگیره داشت دستشو میذاشت زیر پام تا از زمین بلندم کنه که با یک نه اونو به خودش اوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:چته ؟نمییتونی راه بیای باید زود بریم عمارت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با بغض بهش گفتم خودمو خیس کردم.خدا میدونه چقد برام سخت بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای ترق ترق خرده شیشه های غرورمو شنیدم.اما اون انگار حرفمونشنیده نه نگاهی نه پوزخندی نه ترحمی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچی فقط از رو زمین بلندم کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:گریه نکن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حس کردم تموم شدم اگه کارگرا منو با این وضعیت میدیدند ابروی پدرم میرفت خانم جانم دور از جونش حتما سکته میکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رحیم یک دفعه واستاد انگار تازه پیراهنمو دید..فقط غرید با صدای بلند منوگذاشت زمین چکارت کردن؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:فقط لباسمو پاره کردن بخدا هیچکار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اشک میریختم داشت میرفت منو گذاشته بودو داشت تنها میرفت امانصفه راه برگشت پیراهنشو در اوردو پوشوند به من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره منو سمت خودش کشیداخماش هنوز تو هم بودبا فکر بیرون زده.قیافه ترسناکی اشت قدشم بلند بود با هیکل ورزشکاری.زخم رو گونه اش ناجور تو ذوق میزدچشمای میشی نافذی داشت . یک اخم که چاشنی همیشگی صورتش بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.اونم راه پشت عمارتو بلد بود منو از اونجا برد تو نخواست ابروم بره نخواست همه به چشم به دختر بد بهم نگاه کنن نخواست جلو همه تحقیر بشم.منو نشوند پشت سنگی که جلو در اتاقم بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:همینجا بشین.ملیحه رو که اوردم بیرون تو برو تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفهمیدم اینکارش برا چیه قطعا از دوست داشتن نیست.شاید به خاطرپدرم شاید هم به خاطر مرامو مردونگی که داشت اما من حس کردم تموم وجود پر از حس سپاسگذاریهصداش کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:رحی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:نمیخواد چیزی بگی فقط زودی خودتو مرتب کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از حرفاش کروورسردی تراوش میکرد،انگار ادم اهنی داره حرف میزنه اما بازم.دستش درد نکنه خدا عوضش بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیدونم اینهمه انرژی از کجا اومد ولی همین که لباسمو با یک پیراهن کمر چین دار خوشگل عوض کردم راحت شدم تنم هنوز نجس بودخونه ما مثل خونه همه اربابا این اطراف اتاق اتاق بودیعنی همه اتاقا به ایوون راه داشت سه پله که ازایوون میومدی پایین مستراح بودجلوشم یک حیاط گنده بود که که زمینش به جای مزاییک باگل کوبیده فرش شده بودباید میرفتم مستراحو خودمو اب میکشیدم،نمیدونم رحیم ملیحه رو چه طوری سرگرم کرده بود که هنوزسرو کله اش پیدا نبود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی خودمو اب کشیدم تموم فکرم ازاد شدخدایا شکرت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم مشقامو مینوشتم که ملیحه اومد تو بیحال بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:سلام خانم،کجا بودی ؟تا حالا دلم هزار راه رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:با ساره دعوام شده بود یک ذره با خودم خلوت کردم تو کجا بودی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:رحیم ذلیل مرده منو برده تو اتاقشو میگه اتاقشو مرتب کنم خودشم نمیدونم کدوم گوری رفت،خدا بکشدش همه از دستش راحت شن به خدا خانم جان هر وقت میبینمش این تنم مثل سگ سرما زده میلرزه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:دور از جون حالا مرتب کردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اخه اونکه تو اتاقش چیزی نداره فقط میخواست منو تا اونجا بکشونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راست میگفت اتاق رحیم قسمت کناری امارت بودیک اتاق 9 متری یک بار با ساره یواشکی توشو دیده بودم یک فرش پاره توش بود با یک دست رخت خواب با یک چراغ اتراهمین!تموم دارای رحیم مغرور ما همین بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گلوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درد میکنه فک کنم سرما خورم البته اینا رو ملیحه گفته کلی غر غرکرد که چرا تا حالا بیرون موندم تو این سرما نمیدونه که امروز چه هابرمن گذشت از همه بدتر قهر کردن ساره بودانقد که به ساره وابسته ام به هیچکس وابسته نیستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمامو که باز کردم صدای دادو بیدا رحیم از تو محوطه عمارت میومد که طبق معمول داشت به کارگرا زور میگفت.پدرم تو همون حیاط بساط نجاری راه انداخته بود،درو پنجره میساختن تو سرما و گرما زیر الاچیق بزرگی که پدرم ساخته بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از کارگاه جدا و گرم نرم خبری نبود،یک ادم سنگدل مثل رحیمم بالاسرشون بود که نمیذاشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از جاشون تکون بخورن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امروز مجبورم تنها برم مدرسه ممکن نیست ساره برگرده به جایی که همه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مسخره اش میکنن اگه تا حالا هم اومده به خاطر حمایت من بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباسمو میپوشمو یک روسری سرم میکنم سعی میکنم موهای بلند بافته شدمو توش قایم کنم با یک دفتر پیش به سوی مدرسه نمیدونم چرا هرچی میگذره بیشتر دلم راغب درس خوندن میشه بهزادم برام هر وقت که از تهران میاد برام کتاب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میاره میگه ادمایی که کتاب نمیخونن کورن راست میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با قدمایی لرزون به سمت مدرسه محقرم پا میذارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تموم مدتی که برمیگشتم حس بد داشتم سعی میکردم بلند بلند با خودم حرف بزنم تا کمتر احساس تنهایی کنم از همون شب کذایی از تاریکی وحشت دارم حس بد دارم حس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بد پر از ترس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدای شنیدن خش خش برگا یک جیغ خفیف کشیدم..یک جیغ بنفش!تموم تنم میلرزیدبا صدای بلند شروع کردم به جیغ کشیدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مدرسه ما یک خونه باغ بود که تبدیل به مدرسه شده بوددورش پر بود از درختای جنگلی پا کوتاه اون لحظه فقط خدا اومد تو ذهنم انگار با صدا کردن خدا ترسام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفت اون صداهاهم قطع شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا چند روز وقتی از مدرسه برمیگشتم اون صدا هم پشتم بودکم کم فهمیدم اون صداها بی ازارن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شب یلدا نزدیک بودو از رعیت تا ارباب به فکر مراسم جشن بودن پدرم شب یلدا مهمونی میداد تا اونایی که نمیتونن تدارکات شب یلدا ببینن هم از شب یلدا لذت ببرن تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این چند سال رحیم شبهای یلدا غیب میشدهیچکس نمیدونست کجاست.تازه همه خوشحالم بودن از اینکه از نحسی رحیم دور میمونن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:ملیحه لباسم کوش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ : الان میارمش خانم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباسم محلی بود تازه خانم جانم برام دوخته بود خیلی دوسش داشتم بیرون خونه هیاهویی بود که نگو .و نپرس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جشن قشنگی بود مردای روستا با هم شمالی میر*ق*صیدن.زنها هم همشون لباس محلی پوشیده بودن یک طرف حیاطم پر از خوراکی های رنگارنگ بود.با مشروب اعلا که از انگور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باغ پدرم میگرفتن تو تموم سال یک امشب رعیت و ارباب وجود نداشت،فقط شادی بودو خوشحالی،پدرم به سلامتی مردان روستا مینوشیدهمیشه یلدا رو خیلی دوست داشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما امسال نمیدونم.اما جای خالی رحیم ناجور بهم دهن کجی میکرد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کنجکاویمم دست از سرم برنمیداشت.دوست داشتم ببینم کجاست چکار میکنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودمو میون اون جمع غریب دیدم،از همه اینا حالم بهم خوردچطور میتونن انقد نسبت به یک ادم بی تفاوت باشن!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم در اتاقش نبود در اتاقش هیچ موقع قفل نبودبه تو هم سرک کشیدم.دیدم واقعا نیست!هر جا که احتمال میدادم باشه رو گشتم اثری ازش نبوداونکه جاییو نداشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کجا مونده بود پس!عین دیونه ها براش یک دونه انار اورده بودم یک حسی نمیذاشت برگردم،حتی پشت عمارتم دیدم انجا نبودخواستم برگردم که دیدمش کنار رودخونه نشسته بودرودخونه که نه یک چیزی مثل جوی اب که از زیر درختا میگذشت از تنهاییش بغضم گرفت جرات نزدیک شدن بهشو نداشتم جرات رویاروییی باهاشو نداشتم میترسیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برم طرفش یادش بیارم که تنهاس که نحسه که میگن نحسو بد یمنه که حتی اگه محصول یک سال خوب نباشه میگن به خاطر وجود نجس رحیمه اما رفتم بی اراده رحیم که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با یک صدای کوچیک از جا میپرید اونقد فکرشو با سیگارش مشغول کرده بود که صدای پاهای منو نمیشنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک دفعه برگشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:تو اینجا چه میکنی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اعتماد به نفس تموم ذل زدم تو چشاش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اومدم پیش تو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخند رو لبش بودیک پوزخند که دلمو لرزونددلمو غصه دار کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:بی خودبرگرد نمیخوام ببینمت چشم ارباب روشن دختر تکو تنها اومده اینجا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرفش تموم نشده بود اما دلم از لحنش اتیش گرفت اب شداشک تو چشمام حلقه زداما برنگشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:برات انار اوردم شب یلدا شگون داره خوردنش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:نمیخوام برگردبرو تا کار دستت ندادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:انار اوردم باهم بخوریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:برو بچه حوصله ندارمابرو از جلو چشمم دور شو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچی نگفتم همونجا نستمو گریه گریه کردم نه به خاطر خودم به خاطر اون که با تموم تنهاییاش محبت و ترحم گدایی نمیکردبرای اون با اینکه هزار بار ازش کتک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوردم برای اونکه لحنش اتیشم میزنه و من فقط سکوت میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد طرفم کنارم رو دوتا پاش نشست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:برو ببین نحسی من تو رو هم گرفت شب جشن داری گریه میکنی برومن نه انار میخوام نه هیچ کوفت دیگه ای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدشم رفت گند زدم داشت رام میشدبا این حرکتم بیشتر رنجوندمش بلند شدمو بدون فکر دنبالش راه افتادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدون که برگرده یا عکس العملی نشون بده به راش ادامه میداد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخه دختره خل و چل دنبالش راه افتادی تو تاریکی که چی؟اخرش از دست خودم دیونه میشم انقد از خودم حرصم میگیره یهویی مهربان میشم.چقده اینجا تاریکه خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بذار نفهمه من ترسو ام اگه خودش بلایی سرم بیاره چی خدا غلط کردم داشتم سر خودم غر میزدم که برگشت نگام کرداز اون نگاها که قبل از سیلی زدن بهم میکنه انگار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داره درد میکشه اعتراف میکنم از هیکل گندش میترسم از قیافش که حتی یک بارم محض تنوع رنگ لبخندو به خودش ندیده میترسم اما غم چشماش بی اعتمادیش به ادما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اذیتم میکنه این همه تنهاییش اذیتم میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:هی کجا سیر میکنی؟چرا اومدی دنبال من بچه به گمونت خیلی حالیته یا فرشته نجات شدی واسه من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قدماشو تند کرد به سمتم بخدا حس میکردم قلبم از گوشم میزنه بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد کنارم تا اومد حرف بزنه ترسیدمو نا خودگاه خودمو جمع کردم انگار نا امید شد شل شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:تو از من میترسیو باز دنبالم راه افتادی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانم مارپلومن بدم میاد دلت برام بسوزه اونم یک کوچولو همین حالا برگرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میلرزدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواستم برگردم اما نمیشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم مامانمو میخواد صدای جیر جیرکهاصدای زوزه گرگ خدا دارم دیونه میشم میترسم خدا نه راه پس دارم نه راه پیش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:چرا نمیری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:مگه لالی !میگم چرا برنمیگردی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:می میترسم من از تاریکی میترسم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:مشکل خودته.من دارم میرم خودت میدونی اگه ببینم دنبالم راه افتادی هر چی دیدی از چشم خودت دیدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همین که راه افتاد ترس چنگ انداخت تو جونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون موقع بود که حس کردم یک چیز لزج داره رو پام راه میره ناخوداگاه جیغ بلندی کشیدم به پام نگاه کردم دیدم رو پام قورباغه هست هر چی پامو تکون میدادم نمیرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار با جیغم سکته زده بود بدبخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوله گوله اشک از چشمام میریخت نمیدونستم چکار کنم اگه بابام بفهمه از جشن اومدم بیرون حتما منو میکشه خدایا کمکم کن.نکنه راجع بم حرف در بیارن خدا جونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اگه میخوای بری خونه دنبالم بیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک جیغ دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه نگام نکرد تا وقتی برسیم به نزدیکای عمارت همش داشتم به خودم فحش میدادم اخه چرا انقد من ترسوام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:بقیشو خودت برو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:چرا نمیای تو جشن ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار داشتم با دیوار حرف میزدم سرشو گذاشت پایینو برگشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:رحیم اینایی که راجع به تو میگن دروغه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتی نگامم نکرد تا جوابمو بده رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو جشن نموندم این مردم به ظاهر ساده روستا بودن که از قلب رحیم یک قلب سنگی ساختن اونا رحیمو شکستن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشتم تو اتاقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدون تشکو بالشت رو زمین دراز کشیدم نمیدونم چقد به رحیم فکر کردم که خوابم رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

**********************

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خانم خانم مشتلق بده که عزیزت اومد کامران اومد با ماشینش نمیدونی چقد خوشتیپ شده موهاشو روغن زده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:الان کجاست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:رفت پیش اقا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از کامران بدم میومد مثل دخترا بودتا یک چیز میگفتی فورا میگفت بی ادب تا میومدی بخندی فوری میگفت خانم متشخص اینطوری نمیخنده ازش متنفر بودم من از

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مردای قدرتمند خوشم میاد نه مثل اون که حتی از قورباغه هم میترسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:پرستو و پریا هم اومدن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: نه انگار میخواد زودی برگرده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو تموم مدتی که کامران اینجا بود من از اتاقم بیرون نرفتم حتی برای دستشویی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رحیم چند روزی هست که پیداش نیست دلم یک جورایی به همیشه دیدنش عادت کرده با اینکه وقتی میبینمش ازش میترسم اما ندیدنشم ازارم میده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره با ساره اشتی کردم.هر چند این مدت دوری از هم باعث شده دیگه مثل قبل نباشیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک جورایی به نبودن ساره عادت کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار جاش با اخمای رحیم پر شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با شنیدن صدای رحیم گوشام تیز شد بازم صدای هوارش بلند بود رفتم بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:حالا دیگه از خونه ارباب دزدی میکنی بی همه چیز ننه تو یه عذات میشونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمم به خاطی افتاد یه پسر 14...15 ساله با رنگ پریده تو روستامون ندیده بودمش تا حالادر برابر رحیم خیلی جوجه بودرحیم داشت کتکش میزددیدم اگه نجنبم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره میمیره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:چکار میکنی رحیم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:شما دخالت نکنین خانم دزدی کرده باید تقاص پس بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:این بچه اس رحیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:گفتم به شما ربطی نداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جلوش واستادم ذل زدم تو چشمای سردش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:برو اونور وگرنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:وگرنه چی؟ میزنی مثل همیشه بزن رحیم خان بزن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه فکر کرده بودم که شجاع شدم یهو نمیدونم انگار اب از سرم گذشته بوددستشو اورد جلو و محکم خوابوند زیر گوشم تو گوشم جز صدای بوق ممتد هیچی نمیشنیدم مثلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من دختر ارباب بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کتکت خوردن همیشه یک مزیت داشت اونم این بود که رحیم به کلی شخص خاطیو فراموش میکرد.همونجا نشسته بودمو اشک میریختم همون پسره اومد جلوم نشستو اروم اروم اشکامو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پاک میکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:همش تقصیر من بود خانم به خدا غلط کردم.ننه ام گفت نکنا اما گوش نکردم به خدا فقط میخواستم چند تا پرتغال بچینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:تازه اومدین اینجا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اره خونه سید عباس میشینیم دوست بابامه.بابام تازه مرده ننه اقام مارو بیرون کرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:شما خیلی قشنگین چشماتونم خیلی قشنگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:هی تو که هنوز اینجایی برو گم شو نکنه بستت نبوده کتکایی که خوردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیچاره سالار با شنیدن صدای رحیم پشتم قایم شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست سالارو گرفتمو بردمش طرف باغ گذاشتم هر چقد میخواد پرتغالو دارابی بچینه اولش قبول نمیکرد باید با خانم جانم صحبت مبکردم تا با بابام صحبت کنه یه کاری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینجا به سالار بدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:چرا تو کاری که بهت مربوط نیست دخالت میکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:مگه با تو نیستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:داشتی میکشتیش مگه چند سالش بودمیدونستی یتیمه چطور دلت میاداگه اهش بگیرتت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:هه هه حرفای خنده دار میزنی اه کدوم اه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچی نداشتم بگم چشمام پر اشک بود و چشمای اون پر از حس انتقام من همه چی داشتم اما اون؟چقد صبر داری خدا جون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از خیالاتم که اومد بیرون رفته بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از وقتی رحیم برای انجام کاری رفته شهر حوصله هیچکاریو ندارم .نمیدونم چرا انقد عصبیم.پس فردا اول محرمه هر سال این موقع بابام دهه محرمو خرج میده عموم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینا از فردا میان اینجاخدارو شکر که امسال کامران قرار نیست بیاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کامران بدم میاد .بهش حساسیت پیدا کردم خیلی ضعیفه ولش کنی از مرغ و خروسم میترسه از

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زن عمومم مثل چی حساب میبره من ترجیح میدم با یه مرد ازدواج کنم.تازگی ها تعریفم از مرد بودن شباهت زیادی به رحیم داره.دارم از دست میرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدای ناله و نفرین اه و اوه ملیحه به خودم اومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:یسنا چرا جوابمو نمیدی اخه دختر من از دست تو چه کنم عموت اینا اومدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:وایی مگه قرار نبود فردا بیان اه خیلی ازشون خوشم میاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:مادر ولشون کن احترامشونو نگه دار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:من بی احترامی نمیکنم اما خوشم نمیاد هی بهم پوز میدن و کامی کامی میکنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه پیراهن کوتاه مشکی پوشیدمو موهامو باز گذاشتمو رفتم تو پذیرایی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از احوال پرسیو بگو مگو های متداول

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرستو خیلی اروم ازم پرسید رحیم کجاست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:تو با رحیم چکار داری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:من باهاش کار ندارم پری دیونه ازش خوشش اومده حالا تو رو خدا به کسی نگیاحالا کجا هست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:نمیدونم والا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:نمیدونی یا نمیخوای بگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جوابشو ندادم اعصابم خورد بوددوست داشتم با یکی دعوا کنم اصلا اعصاب بقیه رو نداشتم.اون لحظه حس کردم که شکست خوردم.من اصلا فکر نمیکردم کسی از رحیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوشش بیاد همش فکر میکردم باید خیلی هم دلش بخواد من دوستش داشته باشم از پری بدم اومد نمیدونم چرا رحیمو حق مسلم خودم میدیدم ای کاش رحیم تا وقتی اینا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نرفتن نیاد.یا امام حسین نذر میکنم نیادمیترسم اگه ازش خوشش بیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک لحظه یک فکر خبیث اومد تو ذهنم اما سریع پشیمون شدم میخواستم حرفایی که پشت رحیم میزننو به پری بگم اما دلم نیومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

**************************

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رحیم اومد اونم زودتر از موعدخداییاانقد حرص میخوردم که نگومن نذر نکنم سنگینترم آخه خدایا گفتم نیاد نذرمو قبول نکردی لااقل نمیذاشتی زودتر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • پارمین

    00

    حیف وقت...خدایی نخونین اگه بیکارین، بخونین اینقد چرت بود انگار ی بچه دوساله نوشتش... ببخشید خانم نویسنده! ولی ما حداقل انتظار بیشتری داشتیم! قلم نویسنده بسیار ضعیف بود! حداقل انتهاش مشخص میک

    ۲ روز پیش
  • Aylin

    00

    چرت ترین رمانی بود که به عمرم خوندم رمان انقد آبکی چرا انقد قلم نویسنده بد بود

    ۵ روز پیش
  • زهرا

    ۲۹ ساله 00

    وا....چی شد تهش؟؟؟

    ۳ هفته پیش
  • Mari

    ۲۳ ساله 00

    افتضاح بود اصلا آخر نداره نخونید

    ۴ هفته پیش
  • رها

    00

    قشنگ بود ولی اخرش یهو یه سطل اب یخ میریزه روت اخرش چی شد اخه قسمت دومش چی؟؟؟

    ۴ هفته پیش
  • لاکچریتونم

    00

    جلد دومش چی؟کی میاد؟

    ۱ ماه پیش
  • السا

    00

    من که اصلا نفهمیدم چیه شد فقط خوندم:/🤣

    ۲ ماه پیش
  • زینب

    ۱۸ ساله 00

    چرا ادامه ش نمیاددد؟؟؟

    ۲ ماه پیش
  • آیسل

    00

    چرا جلو دوم نمیزارین دیگه من دو سال منتظر جلو دوم این رمان خواهشا زودتر جلد دومش بزارین

    ۳ ماه پیش
  • آترین

    ۱۸ ساله 00

    خیلی قشنگ بود یکم متن ضعیف بود اما خود داستان خوب بود فقط جلد دوم کی میاد کاش همش توی یک جلد بود

    ۳ ماه پیش
  • هانی

    ۱۴ ساله 00

    🤧😭اداااااااامش؟

    ۳ ماه پیش
  • حانی

    ۲۷ ساله 00

    خوب بود یه کم متنش ضعیف بود و خیلی دیگه مصیبت داشتن و اخرشم زیاد باز بود معلوم نشد زنده موند یا رحیم بچه ننه بود یا نه یه کم پایانش مشکل داشت

    ۳ ماه پیش
  • عزرا

    20

    کلا یه جوری بود آخرشم که هیچی به هیچی ولی خب خوب بود زیاد بدم نبود خیلی ممنون

    ۴ ماه پیش
  • ژنرال

    ۱۹ ساله 00

    مقدمه رو ک خوندم خیلی خوشم اومد اما خورده متن قوی نیست

    ۷ ماه پیش
  • نسیم

    ۳۰ ساله 00

    جلد دوم ارباب زاده مغرور من رو چطوری باید دانلود و مطالعه کرد

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.