پارت هشتاد و دوم

زمان ارسال : ۲۱۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

آنقدر از دیدنش در آن وضعیت وحشت کرده بودم که جیغ و فریادم به هوا رفت. دیگر نفهمیدم چه شد و چه کسی با آمبولانس تماس گرفت. فقط خودم را توی آمبولانس می‌‌دیدم که کنار مادرم نشسته‌‌ام و دستش را توی دستانم گرفته‌‌ام و اشک تند و تند از چشمانم سرازیر است. ما ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.