اولویت اول به قلم سعیده براز
پارت چهل و یکم :
طاها می خندید اما امین نگران، حالم را می پرسید:
ـ طاها یه دقیقه نخند، ببینم چش شده؟ خوبی؟
ـ آره، آره طوریم نیست. سرعت تردمیل زیاد بود.
ـ تقصیر من بود، یکم این تردمیل ایراد داره، حواسم نبود بهت بگم.
ـ مغزت معیوب نشده برفین؟
به طاها چشم غره ای می روم و در حالی که از روی زمین بلند می شوم، می گویم:
ـ نترس، هنوزم می تونم تکالیف تورو انجام بدم.
امین با کف دست، ضربه ای به ش
مطالعهی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۱ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.