اولویت اول به قلم سعیده براز
پارت سی و هشتم :
ـ خاک تو سرت، این قدری که این بچه به فکرته، خودت به فکر خودت نیستی.
طاها در حالی که کمی از چایی درون لیوانش روی شلوارش ریخته است، شاکی به امین نگاه می کند.
ـ عه، توام شدی برفین، پس گردنی می زنی؟؟
امین در حالی که می خندد روبه من می گوید:
ـ عه، مگه توام می زنیش؟
ـ یه وقتایی که خیلی پررو میشه.
امین می خندد و رو به طاها می گوید:
ـ پس خیلی کتک می خوری!!
طاها با حرص به هر
لیلا
00عالیه