طعم تلخ زندگی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت شصت و ششم
زمان ارسال : ۱۲۵۷ روز پیش
عسل مقابل آینه ایستاد و شال قهوهای رنگ را روی سرش انداخت؛ نگاهی به چهرهی رنگ و رورفتهی خودش انداخت. چشمهای رنگیاش یخزده،سرد وبیروح بود و کمی فرو رفته؛ لبهایش بدون هیچ طراوتی، خشکیده و پوسته پوسته بود. نگاهش به رژ هلویی رنگ روی میز توالت افتاد؛ رژ را برداشت و با ترد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
یاس
21هامین یا حامین؟! ولی انگار یه بوهایی ب مشامم میخوره😁 کاش بهزادم خوب بشه
۳ سال پیشغزل
91مستحکم ترین عشقا با نفرت شروع میشه😐😂
۳ سال پیشژلوفن
۱۶ ساله 141فکر کنم شخصیت جدید وارد شده🤔🤔🤔🤔🤔ببینیم اگه خوبه برای مهدخت دست و پاش کنیم ( من نمیدونم ما چه گیر دادیم که باید یه نفر بیاد مهدخت و بگیره)😂😂😂😂😂😁😁😁😁😁😁
۳ سال پیش
پرستو
۲۲ ساله 51خب خب دیشدیری دیدین ماشالله دیشدیری دیدین ماشالله 💃💃فک کنم یار مهدخت هم پیدا شددددد