رویای آشفته به قلم سمیه هرمزی
پارت هفتاد و چهارم :
تمام مدت در ماشین گریان به کارهای کوروش نگاه کرده است.قلبا که دلش رفتن نمیخواهد اما عشق را زوری نمیخواهد چون شروینی که او را به بند کشیده بود.کوروش که در ماشین مینشیند دستی به چشمهای اشکیاش میکشد.نگاه پسر لحظهای بر چهرهی بی مثال دختر مینشیند.میداند رفتن یعنی سوختن در حسرت داشتنش اما الان اصلا آمادهی ابراز احساسات نیست.ماشین را در دنده میگذارد و راه میافتد.
حالا
مطالعهی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۱ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سمیه هرمزی | نویسنده رمان
کلا این یک ماه حالش خیلی بهتره
۲ هفته پیشلیلا
00من نمیفهمم چرا به مهوش چیزی نمی گه اون بنده خدا رو دل آشوب نگه داشته
۳ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
دیگه نمی خواست انقدر طولانی بمونه یه جورایی در برابر مادرش الان حس عذاب هم داره
۲ هفته پیشمهین
10چه خوب که کوروش مهر آیین رو بر نگرداند مرسی نویسنده عزیز
۳ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
دیگه عاشق شده مونده سر دوراهی
۲ هفته پیشAa
10عالی👏🌺
۳ هفته پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
❤️
۲ هفته پیشساناز
10❤️💛💚🩶🩵🧡🤍🤎💙💜
۳ هفته پیش
ماهک
00عالی چه خوب شاید همین نقاشی کمک کنه موندگارشه اونجا