گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت شصت و یکم
زمان ارسال : ۲۸۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
سپس تنهای به او زدم و از اتاق بیرون رفتم.
دنبالم راه افتاد و صدایش را بالا برد:
-کجا میری سلیطه؟ وایستا بهت میگم.
توجهای نشان ندادم و از خانه خارج شدم. حوصلهی خانه ماندن را نداشتم و فقط دلم میخواست جوری زهرم را به مریم بریزم. تحت هیچ شرایطی حاضر نبودم تا نیمههای شب حتی به خانه برگردم. مریم هم ناچار میشد به بابا جواب پس دهد. بیشک اگر به بابا میگفت اجازه نداده من به