پارت شصت

زمان ارسال : ۲۸۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

باربد تای ابرویی بالا داد:
-منم امیدوارم.
سپس از اتاق بیرون زد.
نگاهِ خسته‌ی گیلدا بدرقه‌ی راه او شد. می‌دانست فرصتی برای تمرکز و استراحت ندارد تا خودش قبل از پلیس نتیجه‌گیری کند و بفهمد ضارب چه کسی می‌تواند باشد.
اگر قبل از او پلیس ضاربین را دستگیر می‌کرد، کارش تمام بود.
او باید تمام گذشته‌ی سیاهی که پشت سر گذاشته بود را رصد می‌کرد تا به جواب معقولی برسد. از همان ش

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.