پارت یکم :

"قرص‌ها فرق کرده بودند."


رها، بی‌اختیار، قرص توی دستش را نگریست. قلبش وحشیانه می‌کوبید. حس ترسی گنگ در گلویش گره خورده بود؛ چیزی تغییر کرده بود و او مطمئن نبود که تحلیلش درست است یا نه.


بسته‌ی قرص را روی پاتختی انداخت. ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.