پارت بیست و سوم :

- ببخشید این قدر هول شدم، ندیدمت.

طیبه که مشغول شیر دادن به هدیه بود گفت:

- متوجه حال پریشونتون شدم خانم.

- با من راحت باش نمی خواد بهم بگی خانم، مگه چند سال فاصله سنیمونه؟؟ راستی چند سالته؟؟

- هجده سال.

- فکر نمی ک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.