پارت شانزده :

و نمی دانم چه شد که عزیز این بار را آبرو داری کرد و حرفی از شوخی های گذشته اش به میان نیاورد و آبرویم را حفظ کرد.

- صابر زنت الان خیلی عصبیه، می بینی که جواب تماس هاتم نمیده الانم که آخر شب و نمی شه کاری کرد باید تا فردا باید صبر کنیم. فقط این ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.