پارت پنجم :

لاقید شانه بالا داد: تو و کاوه دم دست ترین وسیله واسه رسیدن به هدفم بودین.

مهرتا با بیزاری گفت: ازت متنفرم.

او تأیید کرد: چه تفاهمی!

نگاه هر دو لبریز از نفرت بود و هر دو به باخت خود آگاه بودند. یکی با داشتن قلب مرد آرزوهایش و در ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.