اولویت اول به قلم سعیده براز
پارت بیست و هفتم :
با این حرفش خواب از سرم می پرد و نیشم تا بناگوش باز می شود.
ـ خیلی خب، خر شدم!!!
طاها لب زیرینش را گاز می گیرد.
ـ بلانسبتت، این چه حرفیه؟
برو بابایی نثارش می کنم و همان طور که پتو را دور خودم پیچیده ام، پشت پنجره می روم و از دیدن بارش برف ذوق زده می شوم. چشمی برف نشسته روی ماشین ها را اندازه می گیرم که حدود ده سانتی می شود و بعد ذوق زده به آشپزخانه می روم و کتری آب جوشی را روی شعله
الی
00دارد جذاب میشود