اولویت اول به قلم سعیده براز
پارت بیست و چهارم :
معذب کنار دایی نشسته ام چرا که نگاه های مرتضی، پسر فهیمه و خانواده اش روی من متمرکز شده است.
طاها به آشپزخانه می رود و از همانجا صدایم می کند.
ـ دختر عمه، قندون کجاست؟
متوجه می شوم که طاها می خواهد من را از پذیرایی بیرون بکشد و ا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
00عالی