حسرت با هم بودن به قلم مرضیه نعمتی
پارت شصت و دوم
زمان ارسال : ۲۰۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
فصل بیست و نه
در حال پاک کردن سبزی با مادرم حرف میزدم:
ـ مامان امشب امین و سوگل رو دعوت کن بیان اینجا.
ـ آره راست میگی فکر خوبیه!
ـ الان خونه مادرشه. به موبایلش زنگ بزن!
مادرم بلند شد و به طرف تلفن رفت و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00امین معلومه داره دروغ میگه ممنون 😘💞