پارت شصت و یکم

زمان ارسال : ۲۰۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

سوگل با سینی شربت به طرفمان آمد و تعارف زد. مجید در حال برداشتن شربت با دقت نگاهش کرد:

ـ امین کجاست؟

سوگل انگار از مجید نگاهش را می‌‌دزدید:

ـ سر کار.

ـ الان که کارش باید تموم شده باشه.

و به ساعت مچی‌‌اش نگاه کرد. ی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید