رسپینا به قلم زهرا خزائی
پارت ده :
پسری کنار تایماز بود که تاحالا ندیده بودمش، خوش تیپ و مغرور بود، لباس هاش به نظر گرون میومد..
حتما یکی از دوستاش یا فامیلاش بود که الان کنار تایماز بود.
وارد آلاچیق شدیم و روی صندلی ها نشستیم.
به ا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
خوب
00عالی