پارت پنجم :

(تایماز)




از تاکسی پیاده شدم و با برداشتن چمدونم جلوی در ایستادم.


نگهبان با دیدنم فوری در رو باز کرد و به استقبالم اومد.


چمدونم رو ازم گرفت و پشت سرم به راه افتاد. با باز شدن در عمارت و بی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.