پارت بیست

زمان ارسال : ۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

نفسش را بیرون داد و پریشان خاطر گفت:
- قرار بود کجا بری؟
- منزل اقوام.
- خب نمی‌فهمن نرسیدی؟
قباد چشمانش گرد شد و متعجب پرسید.
- چگونه بفهمند؟ از دیار ما تا آنجا یک روز فاصله‌ است. حداقل هفته‌ای طول می‌کشد تا چنین چیزی را دریابند!
نگاه خیره‌اش را از قباد گرفت و بعد از کمی سکوت به آرامی گفت:
- آره راست می‌گی. کاش منم جای تو بودم. ولی اونا تا حالا هزار بار فهمیدن که ن

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سهیل

    ۲۸ ساله 00

    بسیار عالی دمتون گرم👏👏👏

    ۵ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.