پارت بیست و دوم

زمان ارسال : ۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

ترمز زد دخترک گره روسری‌اش را سفت بیخ گلویش بسته بود لبخند زنان نزدیک شد
شیشه را تا آخر پایین داد:
-دستمال کاغذی‌هام تموم شده.
دختر خندید دست دراز کرد جعبه‌ی رنگی را مقابلش گرفت. هاویار چشمکی زد پول را به سمتش گرفت.
-امروز واسه خودت و داداشت بستنی بخر.
دختر از ته دل خندید.
-چشم!
برق نگاه دختر با دیدن پول دل نا آرامش را کمی تسکین داد.
حین حرکت برای دختربوقی زد

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.