پارت پانزده

زمان ارسال : ۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

مریم با تاسف سر کج کرد و با لحنی آمیخته به شماتت گفت:
- اگه نمی‌تونید براش محیط آرومی فراهم کنید از روستا دورش کنید! شاید با دور شدن از اون اخبار منفی یا حتی محیطی که براش خاطرات بد رو یادآور میشه، تغییری توی حالش ایجاد بشه!
نگین که چندان مطمئن نبود لبانش را روی هم فشرد و آهسته لب زد:
- چند بار سعی کردیم از روستا دورش کنیم... به رشت آوردیمش تا پیش خودمون باشه! ولی نمیشه! نهال با خاط

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اکرم بانو

    10

    خیلی خوب،فقط نویسنده ی عزیزمیشه بگید اورینایعنی چی؟ذهنم رودرگیرکرده

    ۱ هفته پیش
  • سنا فرخی | نویسنده رمان

    متشکرم. حق دارید راستش قرار بود داخل خلاصه بنویسم😅 اورینا به معنی الهه آسمان‌ها هست🌸

    ۵ روز پیش
  • آیناز

    10

    خیلی عالی🌹

    ۱ هفته پیش
  • Aa

    10

    عالی بود ممنون🙏🌺

    ۱ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.