پارت هفتاد و هشتم :

فصل دوم

پرونده را به دست سرباز مقابلش داد و با اخمی سنگین وارد اتاقش شد. به محض ورود، نگاه جست‌وجوگرش را روی مردی که پریشان و کلافه از روی صندلی بلند شده بود و با احترام «سلام» میداد، کشاند و بعد از تکان سر، بی‌حرف سمت میزش رفت و با آرامشی ساخ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.