مهمیزهای سیاه به قلم آزاده دریکوندی
پارت چهل و سوم
زمان ارسال : ۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه
نیلی گفته بود چهارشنبه توی یک سالن کوچک تئاتر اجرا دارند و سورن فکر کرد دلش میخواهد او را بر روی صحنه ببیند!
حالا توی ردیف اول نشسته بود... در حالی که پا روی پا انداخته و نگاهش مستقیما روی پردهی سرخ رنگ مقابلش بود. فضای سالن کاملا تاریک و ساکت بود و همه هیجان زده منتظر بودند تا اجرای آن گروه جوان را ببینند... البته همه به جز سورن همایونفر که فقط برای دیدن نیلی آمده بود!
پرده به آ
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Zarnaz
۲۰ ساله 00عالی مرسی آزاده جونم ❤️💋 از نیلی خیلی خوشم میاد عشقه😍😍از پارت به شدت لذت برد مرسی❤️💋و به نظرم سورن اسپانسر میشه اینم به خاطره نیلی😁😎
۳ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آیا سورن همایونفر اسپانسر گروه تئاتر خواهد شد؟؟؟🤔🤔
دیروزZarnaz
۲۰ ساله 00میشه میشه اسپانسر😏نمیدونم ماجرای بابای نیلی چیه ولی ازش خیلی بدم میاد😁🙃موسقی در هر صورت دوست دارم چه این اکشن چه ماله نیلی ولی ماله نیلی بیشتر دوست دارم آرامش به آدم میده😍🙈❤️
۲۱ ساعت پیشZarnaz
۲۰ ساله 00از اونجایی که داخل دومینو میکائیل اینو به سهند گفته بود شاید آمادگیشو داشتم ولی منم مثل بچه ها دلم میخواد اینجا زنده بشه نمرده باشه 🙈🥺 و سورن یه جا قایمش کرده باشه تا دست پدر خوانده بهش نرسه🙈😎
۳ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ای پدرخوانده تو روحت که صدای مخاطبهای منو هم دراوردی😔
دیروزZarnaz
۲۰ ساله 00منم اگه جای سورن بود یه همچین جای میرفتم و همچنین موسیقی می شنیدم توهم دیداری و شنیداری میزدم 😁🙃به نظرم سورن اسپانسر میشه اینم به خاطره نیلی هست 😁😎😍
۳ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربونت جانا💚البته موسیقی این پارت اونی نبود که توی تئاتر نواخته شد. موسیقی های اکشن صرفا برای خود رمان هستن. اما موسیقی پارت بعدی برای خود نیلی هستش😍
دیروزZarnaz
۲۰ ساله 01بابای نیلی چرا این طوری خب بابا دخترته چرا اینطوری باهاش رفته میکنی مثلا باباشیا🤬😡🤦 ♀️عالی بود مرسی آزاده از آهنگم بسیار لذت بردم😍
۳ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
راز پدر نیلی چه میتواند باشد؟؟🤔
دیروزآتنا
00یعنی جدی جدی مرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟😳😳😳😳😳😳😳
۳ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
وای ترسیدم🤭
دیروزهدی
00نه حتما برای حفظ جون اشکان به باباش دروغ گفته😭
۴ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ای بابا....😔
دیروزماندانا
00ب نیلی میگه پیانو بلدی؟ به تو چه که پیانو بلده ها به تو چه؟ زدی رفیقت و کشتی نامردِ فلان فلان شده؟ اینجا نمون جلالی! کی میخواد تو رو ببینه اصلا با اون ریختت؟ فقطط اگه کشتی باشی انقد توهم بزن تا بمیری!
۴ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
🤣🤣🤣🤣🤣🤣یعنی اصلا هم تقصیر منوچهرخان نیست!!! بازم در این شرایط فن منوچهری؟
دیروزهدی
00یعنی سورن واقعا تونسته اشکان رو بکشه؟😳
۴ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چی بگم والله...🥲
دیروزماندانا
00اه نیلی چی میگه وسط این هیری ویری ! الان واقعا اشکان مرد؟ من اشکان و میخوام بدبخت زدی رفیقتو کشتی تو؟ فقط اگه کشتی باشی به زمین گرم بخوری الهی تیکه تیکه شی بری لا چرخ گوشت فقط اگه اشکان و کشته باشی...
۴ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
عه عه عه تو که خشونت دوست داشتی دیگه چراااا😟
دیروزساناز
00🧡💛🤎❤️💚🩶🤍🩵💙💜
۴ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚💚💚
دیروزمهلا
00💜💜💜
۴ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚💚💚
دیروزپرنیا
00یعنی ببین من هنوز باور ندارم ولی اگه کشته باش تیکه تیکش میکنم مردک رواانی😠😠 نیلی باهاش حرف نزن برو این انسان نیست ،تو مسلمون نیستی
۴ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آیا سورن میتواند باز هم محبوبیتی کسب کند؟🤔 مسئله این است....
دیروزآمینا
00حالا کشت واقعا."ای ریدم تو این رفاقت" هی اشکان گفتا من باور نکردم 🤣🤣روحش شاد 😢نیلی چه دلبری میکنه.سورنا چه ناپرهیزی میکنه حرف میزنه
۴ روز پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اشکان که یه چیز بی تربیتی دیگهای گفت حالا تو فکر کن اینی که گفتی سانسور شدهاشه🤣
دیروز
الف جیم
00هی وای..