پارت سی و دوم :

_بعید می دونم چیزی بلد باشی.
در مقابلش گارد گرفتم.
_امتحانش مجانیه.
پوزخندش پر رنگ تر شد.
_برو...برو پی کارت! نمی خوام بلایی سرت بیارم و بعدا برام دردسر بشی.
دست گذاشتم روی نقطه ضعفش و گفتم:
_نکنه از یه دختر می ترسی؟
به یکباره اخماش درهم رفت.
در مقابلم گارد گرفت و گفت:
_خودت خواستی.
و پاشو بالا آورد و اولین ضربه رو زد که جا خالی دادم.
سر تکون داد و گ

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۷ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.