میان خشم و انتقام به قلم علیرضا لرکی
پارت چهارم
زمان ارسال : ۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
این جای حرف که رسید، از جا بلند شد و دور چاه شروع به قدم زدن کرد. این حرفها کاملاً تازگی داشت. عجیب بود که هیچوقت این عقدهها را در رفتارش ندیده بودم. همیشه دوست و صمیمی بود. کمکم داشتم شک میکردم این ضربه به سر من خورده است یا او دچار ضربه مغزی ش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
شهرزاد
00خوب