جاذبه به قلم راضیه نعمتی
پارت دوم
زمان ارسال : ۱۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
در را میلاد لعنتی زودتر از من باز کرد و پدرمان از دیدن جفتمان با آن وضع جلوی در جا خورد:
ـ چه خبرتونه؟! چرا اینجوری درو باز میکنید؟!
ضربهای به بازوی سفت میلاد کوبیدم و جلوی او آمدم. با نگاهی به جعبهی در دست پدرم زود پرسیدم:
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نیایش
00عالی