پارت پانزده

زمان ارسال : ۲۵۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

چند خیابان را در سکوت رد کردیم. در این مدت فقط چهار تماس تلفنی داشت و حرف زد. سه تایش که می‌‌گفتند برود و کارش دارند. یکی‌‌ هم شکوه بود که معلوم نبود چه می‌‌گوید و مجید به غیر از بله و چشم چیز دیگری نداشت که بگوید. بازار خیلی شلوغ بود و من و مجید مر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید