پارت صد و سی و نهم

زمان ارسال : ۴۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه

نگاه مخمورش تاب و توان را از من می‌ربود. مشغول چیدن چمدان‌هایمان درون کمپِر بودم ولی توجه‌ام سمت حنایی بود که درون آلاچیق ایستاده و با چهره‌ای محزون باغ را می‌نگریست.
تا خود صبح، خواب به چشمانم نیامد که نیامد. گندی که زده بودم خواب را به چشمانم حرام کرده بود.
هر چقدر که فکر می‌کردم بیشتر به این نتیجه می‌رسیدم که کم‌کم با کارهایم به حنا بفهمانم که احساسم نسبت به او چیز فراتر ا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.