پارت صد و سی و هشتم

زمان ارسال : ۴۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

لبخند قدردانی برلب نشاند.
گاهی دلش سرکشی می‌کرد و از قول و قراری که گذاشته بود جا می‌زد، من این را خوب می‌فهمیدم و به او حق می‌دادم.
- همیشه به خودت و توانایی‌هات ایمان داشته باش، باشه.
سرش را به تایید تکان داد و لبش را به دندان کشید.
فاصله‌ی میانمان چیزی حدود دو الی سه وجبی از هم می‌شد. نگاهم ناخودآگاه به سمت لب‌هایش کشیده شد، به یکباره هوس بوسیدنشان به جانم رخنه کرد و

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.