حسرت با هم بودن به قلم مرضیه نعمتی
پارت یازده
زمان ارسال : ۲۹۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 16 دقیقه
ساعت سه به فرودگاه مهر آباد رسیدیم و ساعت چهار هم پرواز. من و مادرم اولین بار بود که سوار هواپیما میشدیم و کمی هیجان زده بودیم. مخصوصاً وقتی از روی زمین بلند شد. امین هم سر به سرمان میگذاشت و میگفت:
ـ قلبم داره میافته پایین. شما این طو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Tara
00عالی