پارت دوازده

زمان ارسال : ۲۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه

ماشین از گودالی رد شد و اتاقک ماشین تکان شدیدی خورد و نه گفتن نهال میان موج ماشین گم شد. اما هاویار شنیده بود که صدا بلند جواب داد:
-تو بیجا می‌کنی.
اگر کم می‌آورد او هم مثل یاسر می‌خواست مدام زور بگوید صدا صاف کرد:
-نمی‌تونم کارم خوبه تعهد دارم.
هاویار سرعت را کم تر کرد:
-بدون جا و مکان، کار به چه دردت می‌خوره؟
نهال سرسختانه جواب داد:
-من بر نمی‌گردم.
هاویار

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • م.ر

    00

    این نهال پدر هاویار در آورده 😅

    ۳ هفته پیش
  • شهره احیایی | نویسنده رمان

    😄🤩

    ۳ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.