پارت دوازده :

ماشین از گودالی رد شد و اتاقک ماشین تکان شدیدی خورد و نه گفتن نهال میان موج ماشین گم شد. اما هاویار شنیده بود که صدا بلند جواب داد:
-تو بیجا می‌کنی.
اگر کم می‌آورد او هم مثل یاسر می‌خواست مدام زور بگوید صدا صاف کرد:
-نمی‌تونم کارم خوبه تعهد دارم.
هاویار سرعت را کم تر کرد:
-بدون جا و مکان، کار به چه دردت می‌خوره؟
نهال سرسختانه جواب داد:
-من بر نمی‌گردم.
هاویار

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۶۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • م.ر

    00

    این نهال پدر هاویار در آورده 😅

    ۲ ماه پیش
  • شهره احیایی | نویسنده رمان

    😄🤩

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.