پارت ده

زمان ارسال : ۲۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

-خب اینم داروخونه اسمش و بگو.

بزاقش را بلعید چه می‌گفت؟ یاد داروهای مهسا افتاد:

-امپروزلام...دایجستیو.

هاویار چشم باریک کرد سرش را تکان داد:

-احیانا اینا برای معده درد نیست؟

مردک فضول با لبانی از هم باز شده جواب داد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.