سایه سرگردان به قلم ساناز زینعلی
پارت بیست و چهارم :
تعدادشان زیاد بود. نشسته بودند توی دو تا آلاچیق کنار هم. صدای نهری که از پای آلاچیقها میگذشت، آرامشبخش بود. جریان آب رودخانه و حرکت باد میان درختان پشت کافهرستوران فضا را خنک و دلپذیر میکرد. سفرههای شام که جمع شد، بهنود گفت همه جمع شوند در یک آلاچیق و کنار هم مهربان بنشینند تا سرویس چای برسد. ماهنوش جایی که نشسته بود خودش را جمعوجور کرد تا ساینا و بهارک کنارش بنشینند. بچههای