سیزده ثانیه به قلم میلاد سرداری
پارت سی و هفتم
زمان ارسال : ۴۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
گرگ آلفا با سرعت به سمت سفیدی لباسها هجوم برد، جاوید به سردی تمام وجودش در هم شکست و ترس پاهایش را سست و بیرمق کرد. قطرهای که از ترس نشأت گرفته بود از بدنش چکید. گرگ در فاصلهی چند متری جستی زد و روی لباسهای جاوید پرید و در آنی آنها را با پنجهها و دندانهای تیزش پاره کرد. مترسک روی زمین افتاد و گرگها آن را دریدند.
تمام اینها را از پنجرهی چوبی نیمهباز کلبهاش به نظاره نشس