طبقه ی زیرین(به همراه جلد دوم) به قلم آزاده دریکوندی
پارت یازده :
ولادیمیر که تازه از ماجرا سر در آورده بود به شدت عصبانی شد. دستهایش را مشت کرد و فکر کرد که باید هر چه زودتر به دنیای خودش باز گردد. او باید با نبودش در طبقهی زیرین جلوی این حمله را میگرفت. آقای نخود هر آش در سکوت به خشم این پسر کوچک نگاه میکرد که برخاسته بود. ولادیمیر با قدمهای بزرگ و خشمگین به سمت خروجی اتاق به راه افتاد؛ اما پیش از خروجش، در باز شد و دو کودک دوقلو با کلی سر و صدا وا
ایلما
00🫢نمیتونی حدس بزنی بعدش چی میشه ولادیمیرواقعاجادومیشه