تلالو هور به قلم نازنین هاشمی نسب
پارت پنجاه و یکم
زمان ارسال : ۳۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
«داوین»
با آب سرد، با آب داغ پیشانیام را سابیدم اما انگار هیچ فایدهای نداشت، آن اخطارِ خرگرفتگی از روی پیشانیام پاک نمیشد که نمیشد.
یعنی این کار من بود؟ این هنرنمایی بچهگانه، کار من بود!
چرا چیزی از دیشب یادم نمیآمد!
دو دستم را دوطرف لبهی روشویی سپید رنگ قرار دادم و نفسهای سنگینم را خشمگین بیرون فرستادم.
نگاه آخر را به چهرهی خود درون آینهی گِرد سرو
لیلی
10من که گفتم این مهرو خیلی خنگه بابا نازنین جون درجه خنگیشو کم کن رسواشدیم ما مونثین😂😂😂 درضمن خوش بدرخشی بانو..دلت خوش تنت سالم ان شاءالله 🥰❤️❤️