شدو به قلم ملیکا کمانی
پارت هفتاد :
کیارزم باز ابرو گره کرد و سر زیر انداخت.
- چقدر دروغ میگفته این بچه!...
اما در دم حرفهای علیرضا فاتح در سرش پیچید و ناخودآگاه نگاهش را بالا آورد.
- ولی علیرضا، اون پسره که عاشقش بود میگفت سودا اپل واچ داشته... با چیزی هم که من ا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
جامعه شناس
00همه چیز داره وحشتناک میشه واقعا🗿