شدو به قلم ملیکا کمانی
پارت شصت و نهم :
با تقهای که به درب خورد، پروندهی مقابلش را بست و «بفرمایید»ی زمزمه کرد. سروان مهرو با این اجازه، دستگیره را خواباند و پس از احترام نظامی داخل شد و درب را برای ورود صابری باز گذاشت .
- سلام جناب سرگرد.
کیارزم اخمی که دیگر جزئی از صورتش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آذر
00دمت گرم❤️ فقط پلیسا نیان به جرم فاش کردن باطری مخفی دستگیرت کنن😂