پارت سوم

زمان ارسال : دیروز

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

نهال بی‌اختیار لبانش را چین داد و کلمات را با خشم به بیرون پرتاب کرد:
- من داستان نمیگم! من دو سال و هفت ماه و بیست روزه که دارم با یه عذاب دست و پنجه نرم می‌کنم! من ثانیه به ثانیه‌ی اون... اون صحنه‌ی وحشتناک رو هرروز و هرشب توی ذهنم تکرار می‌کنم!
انگشت اشاره‌اش را با عصبانیت سوی مریم نشانه گرفت.
- تو... نمی‌تونی به وحشتی که سلول به سلول بدنم رو گرفته بگی داستان! نمی‌تونی به بختک

15
936 تعداد بازدید
4 تعداد نظر
5 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

سنا فرخی : ۸ ساعت پیش

سلام به همه!
خیلی خوش حالم که با جدیدترین رمانم در کنارتون هستم😍 امیدوارم از این رمان لذت ببرید و در کنار هم لحظات دلنشینی رو سپری کنیم. اگه از خوندن این رمان لذت می‌بری، ممنون میشم لایک کنی و کامنت بذاری👌🏼♥️
پیج اینستاگرام نویسنده هم دنبال کنید که تیزرها و اخبار رمان اون جا گذاشته میشه👇🏼🌸
@sanfarokhi

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید