پارت دوم

زمان ارسال : ۳۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

دیروز وقتی برای بازی با دخترخاله‌اش گلسا، به خانه‌ی خاله‌طوبی رفته بود، ناخواسته شنید که طوبی از حال و روز نهال برای همسایه‌شان می‌گفت. می‌گفت نهال جن‌زده شده و هیچ دعانویس و رمالی نمی‌تواند درمانش کند! می‌گفت باید او را به پسرِ عزب کبیری بدهند تا از دستش خلاص شوند. تیدا به سختی خودش را مشغول بازی نشان داد و دندان فشرد تا بر سر خاله طوبایی که همیشه مقابل مامان‌سمن خودش را دلسوز و غ

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زهرا

    00

    عالی

    ۲ هفته پیش
  • زهرا

    00

    عالیه

    ۲ هفته پیش
  • فاطمه

    00

    اینجا نهال ماجرا برای مریم گفته ولی منظور مریم چی بود یعنی چیزی بود که نهال یادش رفته🤔🧐

    ۳ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.