اورینا به قلم سنا فرخی
پارت دوم
زمان ارسال : ۶۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
دیروز وقتی برای بازی با دخترخالهاش گلسا، به خانهی خالهطوبی رفته بود، ناخواسته شنید که طوبی از حال و روز نهال برای همسایهشان میگفت. میگفت نهال جنزده شده و هیچ دعانویس و رمالی نمیتواند درمانش کند! میگفت باید او را به پسرِ عزب کبیری بدهند تا از ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نگار
00عالیههههه