مردمک سفید به قلم سحر حاجیوند
پارت هشتاد و دوم
زمان ارسال : ۱۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
تلفن خانه که زنگ خورد صدا بلند کردم که:
-شبنم اون تلفن رو جواب بده. خودشو کشت.
و به ثانیه نرسیده یادم آمد او هم رفته و من مدتهاس تنهاییام را در آغوش کشیدم. از جا بلند شدم و پلهها را به حوصله پایین رفتم. نرسیده به تلفن صدایش افتاد. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Hadis
۲۱ ساله 00پس دستش با خانوادش تو یه کاسه بوده😑 ای عرشیای کثافت