پارت بیست و هفتم

زمان ارسال : ۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

پریماه ماشین را روشن کرد و در حین چرخاندن فرمان گفت:
- پسرم توو دانشگاهه اهواز درس می‌خونه، دو ماهه که براش پول نفرستادم هر چی درمیارم باید بدم کرایه خونه و خرج ماشین، ایشاا... کارت زودتر راه بیفته.
پرنیان چشمانش را بست، به صندلی تکیه داد و آرزوی محبت‌آمیز او را باسخاوت جواب داد:
- کارم نه، کارمون. فعلا بریم یه سر خونه‌ی سابقم.
پریماه چنان جا خورد که سرعت گیر را ندید. ماشین

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • پریسا

    00

    امیدوارم آخرش پرنیان مهرداد رو دوباره قبول نکنه

    دیروز
  • ساناز لرکی | نویسنده رمان

    وقتی پارت آخر رو خوندی به پیام دایرکت بذار یه چیزی رو بهت بگم

    ۲۴ ساعت پیش
  • زهرا

    ۳۸ ساله 00

    خیلی زیباست

    ۳ روز پیش
  • انا

    00

    تازه مهرداد متوجه شده چه غلطی کرده

    ۳ روز پیش
  • علیرضا

    ۲۷ ساله 00

    مهرداد خودش یه غلطی کرده توش مونده، بی لیاقت.

    ۴ روز پیش
  • نسترن

    00

    دختره ی بی ادب.😒

    ۴ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.