پارت هفده

زمان ارسال : ۲۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

صدای مهری‌جان آمد که باحرص گفت:
- اونی که رفتارهاش درست نیست تویی و اون دختره‌ی هرجایی!
با صدای مهرداد که نام مادرش را صدا زد صدایش را بالاتر برد و ادامه داد:
- مهرداد دیگه اسم منو نیار، زن آفتاب مهتاب ندیده‌ت رو ول کردی داری می‌ری با دختری که معلوم نیست، این چند ساله کجا بوده؟
- اینش به خودم مربوطه، امشب میای یا نه؟
- معلومه که نمیام. تو دیگه داری شورشو درمیاری مهرداد

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ساناز

    10

    الناز عمرا برگشته باشه روز عروسیش اون جزئیاتم یکی به گوشش رسونده الانم با نقشه اومده ببینم التماس های مهرداد وقتی نازی و پرنیان نگاهش نمیکنن

    ۳ هفته پیش
  • فاطیما

    10

    پرنیان میخواد تا آخر مظلوم بمونه یا اقتدار از خودش نشون میده؟

    ۳ هفته پیش
  • ساناز لرکی | نویسنده رمان

    اسپویل کنم؟

    ۳ هفته پیش
  • سمانه

    ۴۲ ساله 10

    از مهرداد بدم میاد همچین آدمهایی باید از زندگی حذف بشن

    ۳ هفته پیش
  • ساناز لرکی | نویسنده رمان

    دقیقا

    ۳ هفته پیش
  • م.ر

    10

    آخه چقدرظالم خدا اینجور نامرد از روی زمین محو کنه🥲

    ۳ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.