پارت شصت و هفتم :

در تحلیل رفتارهای آریا مانده بودم.مرا هر لحظه یه یک سمت می‌کشید.برخلاف میلم از روی صندلی بلند شدم و با آریا همراه شدم.اصلا انتظار این حجم از سکوت را نداشتم ولی آریا تا رسیدنمان به خانه حتی یک کلمه هم حرف نزد.مرا به طور کامل نادیده گرفت.با توقف ماشین گفت:
_ برو کیف مامانمو از داخل اتاقش بیار …یالا
درب را باز کردم و از ماشین پیاده شدم. زیپ کیفم را به نیت پیدا کردن کلید خانه، باز کردم

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۲۴ روز پیش تقدیم شما شده است.

رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.