دومینو به قلم آزاده دریکوندی
پارت ده :
از آسانسور خارج شد و کلید توی قفل خانه انداخت. با باز شدن در صدای تلویزیون به گوشش رسید. نگاهش را ابدا توی خانهی گرم و نیمه روشن نچرخاند! میخواست خودش را به راهی دیگر بزند و به اتاقش زیر راهپلهی چوبی پناه ببرد...
- نگفتی این وقت شب کجا بود ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ضحا
00آزاده بانو بایدرمانهاتون روبه چه ترتیبی بخونیم؟