دومینو به قلم آزاده دریکوندی
پارت نهم :
سهند رفته بود؛ اما توی آن خانه هنوز هم جشن به پا بود. تینا کیکش را بریده بود. با بغضی که سعی میکرد سرکوبش کند چون نگاههای مینا و کیارش عذابش میدادند! دستش رو شده بود و هیچ راهی برای جمع کردنش نداشت. توی جمعیت مهمانانش چشم میچرخاند و هیچ خبری از س ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نشمین
00خسته نباشی آزاده جون .اینم مثل رمانای دیگت عالی من قبلاً دومینورو تا نصف خوندم ولی الان ک بازنویسی شده خیلی خیلی بهتره