پارت سی :

هاج و واج نگاهم میکند
من دختر روستایی بودم ولی تا پدرم زده بود پیشش کار میکردم
شاید زیاد به من اهمیت داده نمیشد ولی به زور حتی درس هم خوانده بودم
_یعنی چی؟
_سوفیا یه دارویی میخوره که حساسیت میده بهش خاتون
چشمانش گرد میشود
میدانم حرفم را باور نمیکند
میخواهم بدانم فقط ان دارویی که میخورد کجاست
_خاتون سوفیا چه دارویی میخوره؟
خاتون اخم میکند و بلند میشود

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۷۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.