پارت هجده

زمان ارسال : ۲۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

_شرمنده...ایران نبودم.
_بله...بله! منم یه خانواده ی پولدار داشتم ایران بند نمی شدم.
نسترن نگاهشو به آرکا دوخت و پرسید:
_ایشون برادرت هستن؟
نسترن دختر بی قید و بند و هوس بازی بود.
هر پسر جذابی که می دید، سریع به فکر مخ زدنش میوفتاد.
نیوشا جواب داد:
_نه...ایشون نامزد الین هستن.
نرگس متعجب پچ زد:
_اصلا باورم نمیشه! الین تو نامزد کردی و به ما نگفتی!؟
_همه چیز خیلی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.