پارت ده

زمان ارسال : ۷۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

بالاخره تو آخرین مغازه ی طبقه اول، یه لباس شب مشکی رنگ چشمم رو گرفت.

مدلش دکلته و بلند بود و در عین سادگی، هر چشمی رو مجذوب می کرد.

ولی حیف...
حیف که اصلا با این موهای کوتاهم نمیومد.

من با این موها فقط باید کت شلوار می پوشیدم!

پوفی کشیدم و سمت پله برقی رفتم.

همین که خواستم پامو روی ریل پله برقی بذارم، آرکا مچ دستم رو گرفت.

متعجب بهش چشم دو

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • خوب

    00

    خوب

    ۳ هفته پیش
  • samira

    00

    قشنگه

    ۴ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.